درآمد اصلاح قیمت بنزین به سفره مردم میرسد؟
- شناسه خبر: 2188
- تاریخ و زمان ارسال: 11 آذر 1404 ساعت 20:01
مهدی احمدی مدیرمسئول
اعلام اخیر وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی مبنیبر دستور صریح رئیسجمهور برای اختصاص درآمد حاصل از اصلاح قیمت بنزین کارتهای اضطراری به طرح کالابرگ، در دل خود نشانهای از یک تغییر رویکرد مهم دارد؛ رویکردی که اگر بهدرستی اجرا شود، میتواند شکل تازهای از «گفتگو با ملت» و بازگرداندن اعتماد عمومی به تصمیمهای اقتصادی باشد. جامعه ایران، سالهاست که در برابر موجهای پیدرپی تورم، فشار هزینههای معیشتی و بیثباتی قیمتها قرار دارد و طبیعی است که هر تصمیمی مربوط به انرژی یا کالاهای اساسی، حساسیت ویژهای برمیانگیزد. اما اینکه دولت بهصراحت اعلام کرده است درآمد حاصل از اصلاح قیمت بنزین نه برای کسری بودجه و نه برای طرحهای غیرمستقیم، بلکه برای تقویت سفره مردم در قالب کالابرگ هزینه خواهد شد، اگر واقعی و عملی باشد، میتواند نقطهای روشن در مسیر سیاستگذاری رفاهی تلقی شود.
دهه گذشته نشان داده است که مردم نه از «سختی»، بلکه از «بیصداقتی» خستهاند. جامعهای که در برابر فشارهای اقتصادی تاب میآورد، اگر بداند تصمیمی سخت اما ضروری قرار است در نهایت به تقویت معیشت او و هموطنانش منجر شود، همراهی بیشتری خواهد داشت؛ به شرط آنکه وعدهها روی کاغذ نماند. نمونههای تلخ گذشته، از یارانههای معوقه تا طرحهای حمایتی نیمهتمام، باعث شده مردم در برابر هر تصمیم اقتصادی، پیش از آنکه به جنبه حمایتی آن فکر کنند، نسبت به «عملی شدنش» تردید داشته باشند. همینجاست که مفهوم «گفتگو با ملت» معنا میگیرد؛ گفتگویی نه به شکل ابلاغیههای بالا به پایین، بلکه مشاهده نتایج ملموس در زندگی روزمره.
واقعیت این است که اصلاح قیمتها، چه در حوزه انرژی و چه کالاهای اساسی، همواره دو دیدگاه متضاد در جامعه ایجاد میکند: از یک سو کسانی که معتقدند اصلاح قیمت بنزین با وجود شرایط دشوار اقتصادی تنها فشار مضاعف ایجاد میکند، و از سوی دیگر کسانی که میگویند بدون اصلاح ساختار قیمتگذاری، یارانهها بهجای دهکهای پایین، به جیب پرمصرفها و قاچاقچیان میرود. اما آنچه میان این دو دیدگاه میتواند پل بزند و جامعه را با دولت همسو کند، نحوه استفاده از درآمدهای ناشی از این اصلاح است. اگر مردم احساس کنند که هزینهای که میپردازند مستقیم و بیواسطه به شکل کالابرگ، تخفیف، حمایت تغذیهای و خدمات رفاهی به خودشان برمیگردد، نهتنها مخالفتی نخواهند داشت بلکه این چرخه را نوعی «عدالت عملی» تلقی خواهند کرد.
طرح کالابرگ، اگر بر بستر دیجیتال، شفاف و بر اساس عدالت توزیعی اجرا شود، قادر است از یک طرح حمایتی ساده فراتر رود و تبدیل به سپری در برابر تورم شود. در شرایطی که قیمت کالاهای اساسی از جمله لبنیات، گوشت، برنج و روغن در نوسان است، وجود یک پشتوانه مشخص و منظم که افراد بتوانند با آن نیازهای ضروری خود را تأمین کنند، احساس امنیت معیشتی را ارتقا میدهد. این احساس امنیت، از خودِ یارانه مهمتر است. مردم باید بدانند برنامهای که دولت معرفی میکند وابسته به شرایط لحظهای درآمدی نیست و قرار نیست چند ماه بعد متوقف یا کاهش یابد. استمرار و ثبات، رمز موفقیت هر طرح حمایتی است.
با این حال، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، این است که دولت باید از همین ابتدا روند اجرای طرح را بهطور شفاف در اختیار مردم بگذارد: اینکه چه میزان درآمد از اصلاح قیمت بنزین بهدست آمده، چه مقدار از آن وارد طرح کالابرگ شده، چگونه توزیع شده و چه نتایجی داشته است. شفافیت مالی، اعتماد میسازد. اگر مردم بدانند ریالی که پرداخت میکنند، درست و دقیق به سفرهشان بازمیگردد، دیگر دشمنیای میان اصلاح قیمت و رفاه عمومی باقی نخواهد ماند.
این میان، نباید فراموش کرد که کشور در مقطعی قرار دارد که اعتماد عمومی سرمایهای کمیاب و در عین حال حیاتی شده است. کوچکترین خطا در اجرای این طرح یا تأخیر در پرداختها، ممکن است امیدی را که تازه در دل مردم جوانه زده دوباره خاموش کند. آنچه باعث میشود مردم «بار مشکلات را راحتتر تحمل کنند» نه حجم حمایتی است و نه نوع یارانه؛ بلکه احساس این است که دولت در کنار آنهاست، نه مقابل آنها. این همان گفتگویی است که سالها از آن سخن گفته شده اما کمتر در عمل دیده شده است.
افزون بر این، دولت باید توجه داشته باشد که کالابرگ تنها زمانی اثر خود را نشان میدهد که قدرت خرید واقعی را حفظ کند. اگر قیمت کالاهای مشمول افزایش پیدا کند اما ارزش کالابرگ ثابت بماند، کارکرد حمایتی آن از بین میرود. بنابراین، لازم است سازوکاری طراحی شود که ارزش کالابرگ بر اساس نرخ تورم کالاهای اساسی بهروز شود. این سازوکار میتواند طرح را از یک کمک نمادین، به یک ابزار واقعی حفظ معیشت تبدیل کند.
در کنار همه این موارد، لازم است با بخش خصوصی، تولیدکنندگان و شبکه توزیع نیز هماهنگی کامل برقرار شود. اگر کالابرگ بدون کنترل دقیق زنجیره تأمین اجرا شود، امکان دارد برخی کالاها کمیاب یا گرانتر شوند و بازار با اختلال روبهرو گردد. مدیریت عرضه، بخش مهمی از موفقیت این پروژه است. کالابرگ تنها یک کارت یا عدد نیست؛ یک چرخه اقتصادی است که باید سلامت آن از ابتدا تا انتها تضمین شود.
در نهایت، باید گفت که تصمیم اخیر دولت، اگرچه گامی مثبت است، اما موفقیت آن کاملاً در گرو اجرای دقیق و پایبندی به وعدههاست. مردم بارها شنیدهاند که «درآمد فلان طرح به سفره مردم برمیگردد»، اما بازگشت واقعی را کمتر تجربه کردهاند. اگر این بار، این چرخه واقعاً به نفع مردم عمل کند، نهتنها امید و اعتماد عمومی افزایش مییابد، بلکه دولت یک سرمایه اجتماعی مهم در اختیار خواهد داشت. در روزگاری که بسیاری از سیاستها با مقاومت اجتماعی مواجه میشود، داشتن برنامهای که مردم به آن اعتماد کنند، خود نوعی پیروزی است.
