بنزین 5هزار تومنی مدیریت مصرف را تغییر میدهد؟
- شناسه خبر: 2424
- تاریخ و زمان ارسال: 22 آذر 1404 ساعت 18:54
در روزهایی که دولت اعلام کرده از شنبه ۲۲ آذرماه قیمت بنزین آزاد به ۵ هزار تومان افزایش پیدا میکند، بار دیگر بحث حساس و همیشگی اصلاح نرخ سوخت به صدر گفتوگوهای اقتصادی و اجتماعی بازگشته است. هرچند دولت تأکید میکند این سیاست با هدف مدیریت مصرف، ساماندهی یارانهها و کاهش قاچاق سوخت اجرا میشود، اما تجربههای گذشته و واقعیتهای امروز اقتصاد ایران باعث شده بسیاری بپرسند آیا این افزایش قیمت، به همان اندازه که در رشد هزینههای زندگی مردم اثر میگذارد، در اصلاح الگوی مصرف و مهار قاچاق هم مؤثر خواهد بود یا نه.
اصلاح قیمت بنزین در ایران همیشه اقدامی پرهزینه از نظر اجتماعی بوده است. جامعه با کوچکترین تغییر در نرخ انرژی حساسیت نشان میدهد، زیرا سوخت تنها یک کالا نیست؛ در ساختار اقتصادی کشور، بنزین بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر بخش بزرگی از قیمتها اثر میگذارد. افزایش هزینه حملونقل، جابهجایی کالا، خدمات شهری و حتی قیمت برخی مواد اولیه، معمولاً در فاصله کوتاهی خود را در تورم نشان میدهد.
به همین دلیل است که مردم میپرسند اگر قرار است بار گرانی را تحمل کنند، آیا دستکم نتیجه آن را در کاهش مصرف، کاهش ترافیک یا جلوگیری از قاچاق خواهند دید؟ تجربه سالهای گذشته نشان داده افزایش قیمت سوخت، بدون سیاستهای مکمل، بیشتر از آنکه به اصلاح رفتار مصرفی منجر شود، فشار اقتصادی را افزایش داده است.
مدافعان اصلاح قیمت معتقدند تا زمانی که بنزین فاصله زیادی با قیمتهای منطقهای داشته باشد، مصرف بیرویه و قاچاق اجتنابناپذیر است. اختلاف زیاد قیمت سوخت میان ایران و کشورهای همسایه باعث شده قاچاق سوخت برای برخی سودآور و حتی ساختاریافته شود. در این نگاه، افزایش قیمت آزاد میتواند انگیزه قاچاق را کاهش دهد، اما پرسش اینجاست که آیا قیمت ۵ هزار تومان واقعاً چنین کارکردی دارد؟
مشکل اصلی اینجاست که اصلاح قیمت سوخت معمولاً بدون فراهم شدن زیرساختهای لازم اجرا میشود. برای کاهش مصرف بنزین، تنها افزایش قیمت کافی نیست؛ حملونقل عمومی باید ارزان، در دسترس و قابل اعتماد باشد. شهروندی که گزینه مناسبی جز خودروی شخصی ندارد، با افزایش قیمت بنزین ناچار است هزینه بیشتری پرداخت کند، بدون آنکه مصرفش کاهش یابد.
در حوزه قاچاق نیز صرف افزایش قیمت راهحل کامل نیست. قاچاق سوخت در ایران ریشههای ساختاری، شبکههای سازمانیافته و انگیزههای مالی گسترده دارد. اگر نظارت مرزی تقویت نشود و اختلاف قیمت با کشورهای همسایه همچنان بالا بماند، قاچاق حتی با افزایش قیمت داخلی نیز ادامه خواهد یافت.
با این حال، تداوم سیاست بنزین ارزان نیز آسیبهای جدی به همراه دارد. مصرف بالای سوخت، فشار بر بودجه عمومی، یارانههای سنگین و فرسودگی زیرساختها، همگی نشان میدهد اصلاح ساختار قیمتگذاری اجتنابناپذیر است. اما موفقیت این اصلاح، به شفافیت، اعتمادسازی و همراهی اجتماعی وابسته است.
مردم انتظار دارند بدانند درآمد حاصل از افزایش قیمت بنزین چگونه هزینه میشود؛ آیا صرف توسعه حملونقل عمومی میشود؟ آیا حمایت هدفمند از اقشار کمدرآمد در نظر گرفته شده است؟ یا این منابع صرف پوشش کسریهای دیگر خواهد شد؟ پاسخ روشن به این پرسشها شرط پذیرش اجتماعی چنین تصمیمهایی است.
در نهایت، اصلاح قیمت بنزین بدون نقشه راه جامع، مانند شروع سفری است که مقصد آن مشخص نیست. اگر این سیاست قرار است به نفع اقتصاد ملی تمام شود، باید با برنامهریزی، صداقت و احترام به توان اقتصادی مردم همراه باشد. تنها در این صورت است که جامعه میتواند بپذیرد گرانی امروز، به نفع فردا خواهد بود.
